پیش مرگ

تنها دلیل دووم اوردن من بین این همه فشار و سختی تویی؛ تویی که هرجا کم میارم چشمامو می‌بندم و به اون خنده‌ ی قشنگت فکر می‌کنم. خودمو تو بغلت تجسم می‌کنم که داریم خوشحالی می‌کنیم.
شاید ندونی ولی فکر کردن به تو هم ارومم می‌کنه. پیش مرگ تو شدن برام اسونه فقط تو

درد آشنا

تو پناهگاه منی، می‌تونم روت حساب کنم و وقتی سرمو می‌زارم روی پاهات به هیچی فکر نکنم. می‌تونم از همه کارایی که کردم پیشت حرف بزنم و قضاوت نشم، می‌تونم هرچی هست رو همونجوری بهت نشون بدم و نگران عوض شدن دیدگاهت نسبت به خودم نباشم. میتونم دردامو بهت بگم و دست مهربونت رد شور اشک رو گونه هامو پاک کنه؛ می‌تونم بهت اعتماد داشته باشم، من پیش تو می‌تونم خودم باشم همونی که تاریکه، شکسته‌اس و تورو خیلی دوست ‌داره. مرسی که هستی.

دوست دارم

گرمای وجود

هرروز صبح که چشم باز می کنم اولین چیزی که به ذهن م میرسه اونیه که 15 ساله دوسش دارم.

با شور وشوق پیام صبح بخیر بهش میدم گرم و صمیمانه. کلی قربون صدقش میرم و به همین هم راضیم که مینویسه:

سلام صبحت بخیر و شادی به همین سادگی و خوشمزگی و من باز کلی احوالشو بپرسم و دورش بگردم

جمعه های بی تو

وقتی کسی رو که میخوای کنارت نیست حال و هوای جمعه ها خوب نیست .

کنارم که باشی روزها اصلا نیاز به نام و نشونی نداره همش میشه روز های تازه

خیلی دلم میخواد کنارت باشم هر لحظه عشق دور از من

مثل تو

توی خلوت دل من جایی یکی مثل تو کمه
تورو نشونت نمیدم به این آسونی به همه
آخه فرق داری میدونی که رو من اثر داری
میتونی غصه هامو برداری با دل دریایی
کنار تو عشق هست زندگی تو بهشت هست
بوی تو بوی فرشته اس ...
چشای تو ماهه جون میگیرم تو نگاهت
حسابت از دنیا جدائه ...

حوالی من باش

دوست دارم با تموم وجودم تا اخرین نفس عمرم

چه آرامشی در من است

وقتی با منی

دور نشو

مرا از من نگیر

من حوالی " تو " بودن را

دوست دارم

تو….

هیشکی مثه تو حالِ منو نمیدونه احوالمو
صبح به صبح که پا میشه چشام با تو خوب و خوشحالمو
با تو میشه پروانه شد و به گلا بوسه زد
بودنتو هی جشن گرفت تا هفت هشت روز بعد
با تو میشه تا صبح قیامت بنویسم از عشق
اینقده تو خوبی که اصن من دیگه نمیام به چشم
خنده هات علاجه مرضِ درد لاعلاجه منه
قهقهه بزن قربون چشات پیشتم نباشه غمت.....

یه پنجره با یه قفس،

یه حنجره بی هم نفس


سهم من از بودن تو،

یه خاطرس همین و بس

دلتنگی شیرین

کم پیش میاد دلتنگیای ادم شیرین باشه

چند روزه احساس دلتنگی شدیدی می کنم و اروم و قرار ندارم

دیشب خواب دیدم عمرم سر اومده. نگران هیچی نبودم بجز اونی که دوسش دارم

اونی که همه زندگیم شده و سالهاست نفس م به نفس ش بنده

اگه ی روز تو این دنیا نباشم فقط نگران اونم و هیچکس.......

جااااااان دل

نگار

اب زنید راه را چون که نگار می رسد

خزان احساس

باید بهار بود زیبا و با طراوت

شاداب مثل گل از سرما و خزان نترسید

و مقاوم ماند و منتظرنسیم بهارایستاد

............................................

سرد سرد

نه نمی خواهم کسی دوستم داشته باشد

این روزها سردم

مثل دی، مثل بهمن، مثل اسفند

مثل زمستان

احساسم یخ زده

آرزوهایم قندیل بسته

امیدم زیر بهمن سرد احساساتم دفن شده

نه به آمدنی دل خوشم نه از رفتن کسی غمگین

این روزها پر از سکوتم…

نمیدانم ادمها با من چه کردند

که این چنین سرد سردم.....

تبر زمانه

گاهی چشمامو میبند م و پیش خودم فکر میکنم الان کجاست؟ دلم همش به هوای اون میره تو سرزمین رویاها

مفهوم یدل شدن یعنی همین. کاش دنیا اونطور که میخواستیم پیش می رفت گاهی کند گاهی تند اما بدون ادمای دیگه فقط من و اون........

بسختی دارم درخت ارزوهام رو که برام کاشته تو این سالها نگه میدارم انگار تبر زمونهبی رحم تر از اون چیزی که فکر میکردم و به هیچکس امان نمیده دلخوش باشه .

دلم خیلی گرفته ودردمند شده.........

تکراری

اول ی کتاب رمان نوشته بود:

وقتی تکراری شدی و اولویت کسی نبودی

غصه نخور فقط سعی کن به اهستگی سازگار بشی و

بیشتر از قبل دوسش داشته باشی حتی تو رویاهات.....

نیاز

مرررسی که هستی و میفهمی ۵ مرداد ما تکرار یک عشق و دوست داشتن پاک.

پرستیدن را تو لایقی و بس...... و در انتظار دیدار۵ مردادی دیگر.....

تعهد

عشق پاک

حادثه ای است

که انتهای آن

دل خوشی های

دو نفره ای است

در خانه ای امن،

که آجر به آجری دارد

از جنس تعهد……

بیاد 5مردادهای دلنشین❤️❤️❤️❤️

.......

امروز هم گذشت بدون هیچ احساسی

نه نوشته ای نه پیامی...........

حس تازه

فردا ۵ مرداد و سالگرد آغاز یک زندگی ست .

خوشحالم که هستی و دارمت با افتخار .

تورو داشتن یعنی یک حس تازه بی نظیر.

رگ

شعر زیبا و پر معنایی تو پست قبلی بود

عشق کلا سه حرف داره اما وقتی میاد و میشینه تو قلب ادم و یره توی رگ وپی اونوقت کلی حرف داره.

راز میشه معما میشه لبخند داره اشک داره عزت داره تحقیر داره و...

اما اگه عشق واقعی باشه و لذت درونی و نه هوس اونوقت ادم با همه سختیاش میسازه.

عشق و دانایی هردو منشا رنج ادمی هستند. خوشحالم که بهترین عشق دنیا رو دارم.

دوست دارم

معما

عقل بیهوده سر طرح معما دارد
بازی عشق مگر شاید و اما دارد؟

با نسیم سحری دشت پُر از لاله شکفت
سر سربسته چرا این همه رسوا دارد

در خیال آمدی و آینه ی قلب شکست
آینه تازه از امروز تماشا دارد

بس که دلتنگم اگر گریه کنم می گویند:
قطره ای قصد نشان دادن دریا دارد

تلخی عمر به شیرینی عشق آکنده است
چه سرانجام خوشی گردش دنیا دارد

عشق رازی است که تنها به خدا باید گفت
چه سخن ها که خدا با منِ تنها دارد....

دیواااااااانه........

نگار امد

دوست دارم بی نهایت.............................

بی خوابی

بی خوابی وقتی تو خوابی چقدر دردناکه...........