تو….
هیشکی مثه تو حالِ منو نمیدونه احوالمو
صبح به صبح که پا میشه چشام با تو خوب و خوشحالمو
با تو میشه پروانه شد و به گلا بوسه زد
بودنتو هی جشن گرفت تا هفت هشت روز بعد
با تو میشه تا صبح قیامت بنویسم از عشق
اینقده تو خوبی که اصن من دیگه نمیام به چشم
خنده هات علاجه مرضِ درد لاعلاجه منه
قهقهه بزن قربون چشات پیشتم نباشه غمت.....
+ نوشته شده در پنجشنبه هجدهم مرداد ۱۴۰۳ ساعت 1:11 توسط
|